زودرفتـــــــــی گلم
بــــــــــه یادتو
يه شب خوب تو آسمون يه ستاره چشمك زنون خنديد و گفت كنارتم تا آخرش تا پاي جون، ستاره ي قشنگي بود آروم و ناز و مهربون ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون، اما زياد طول نكشيد عشق من و ستاره جون، ماه اومدو ستاره رو دزديدو برد نامهربون ، ستاره رفت با رفتنش منم شدم بي همزبون، حالا شبا به ياد اون چشم مي دوزم به آسمون ، دلم مي خواد داد بزنم (اين بود قول و قرارمون؟ تو رفتي و با رفتنت نذاشتي حتي يك نشون، دوستت دارم ستاره جون تا آخرش تا پاي جون
نظرات شما عزیزان:
کسی قاب نمیگیرد
برای ماندگاری در ذهن ها
باید حرفی برای گفتن داشت...!
مًــــردها مثل « باران بهاري » هستند .
هيچوقت نميدانيد کي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و کي قطع ميشود...!
ممنون الهام جون لطف داری عزیزم
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند
معنی کور شدن را گره ها می فهمند
سخت بالا بروی ، ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سُرسُره ها می فهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکره ها می فهمند
نه نفهمید کسی منزلت شمس مرا
قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند
بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ،
بوسه آتش می زند بر جسم و جان ،
بوسه یعنی عشق من با من بمان
Power By:
LoxBlog.Com |